فضائل امام هادی علیه السلام (2) : وعده و اطمینان

فضائل امام هادی علیه السلام (2) :
وعده و اطمینان
نویسنده : سید علی اکبر قریشی
على بن جعفر از اهل «همينيا» از توابع بغداد، (۱) وكيل امام هادى (علیه السلام) بود، از وى پيش متوكل عباسى سعايت كردند، متوكل وى را به زندان انداخت زندان او به طول انجاميد، سرانجام قول داد كه به عبدالرحمان بن خاقان سه هزار دينار بدهد تا درباره آزادى او فعاليت كند، در نتيجه عبيدالله بن يحيى بن خاقان وزير متوكل درباره او پيش متوكل شفاعت كرد.
متوكل گفت: يا عبيدالله! اگر درباره تو مشكوك بودم مىگفتم كه رافضى هستى چه مىگويى؟! على بن جعفر وكيل على بن محمد (امام هادى) است و من تصميم دارم كه او را اعدام كنم!!
اين خبر در زندان به على بن جعفر رسيد، او كه بشدت ترسيده بود، نامهاى به محضر امام هادى (علیه السلام) نوشت كه: «يا سيدى اللّه اللّه فىّ فقد واللّه خفتُ ان أَرتابَ» خدا را خدارا درباره من فكرى بكنيد، به خدا قسم مىترسم در امر امامت به شك بيفتم.
امام (علیه السلام) در ذيل نامه او نوشتند: اگر كارت به آن جا كشد درباره تو از خدا كمك مىخواهم و آن وقت شب جمعه بود.
فرداى آن روز متوكل عباسى را تب گرفت و بقدرى شدت كرد كه تا روز دوشنبه خانوادهاش بر وى گريسته و به فرياد درآمدند، او بدنبال آن مرض شديد گفت لا همه زندانيان را كه اساميشان به وى عرضه شده آزاد كنند، آنگاه على بن جعفر را ياد آورد، به وزيرش عبيدالله گفت: چرا نام او را به من عرضه نكردى؟!
عبيدالله گفت: من ديگر درباره او سخنى نخواهم گفت، متوكل گفت: همين الآن او را آزاد كن و بگو: مرا حلال كند، عبيدالله او را آزاد كرد و او به دستور امام هادى (علیه السلام) به مكه رفت و مجاور شد، بدنبال اين جريان متوكل صحت يافت.(رجال كشى: ص 505 رقم 503)
ــــــــــــــــ
۱- على بن جعفر صادق (علیه السلام) از رجال امام هادى و امام عسكرى و ثقه است .