«علیرضا نوری‌زاده» چهره تابلودار اپوزسیون: مهم این است که سعید جلیلی انتخاب نشود

"علیرضا نوری زاده" چهره تابلودار اپوزیسیون، با انتشار یادداشتی در نشریه ضدانقلاب "کیهان لندن" (KayhanLondon) از هم مسلکان و مخاطبان خود خواسته است که باعلیرضا نوری زاده توجه به اثبات ناکارآمد بودن دعوت به تحریم انتخابات، از فرصت رقابت های انتخاباتی در ایران برای دامن زدن به اختلافات داخلی و در نهایت به آشوب کشیدن کشور بهره برداری کنند.

با توجه به اینکه نوری زاده در گفتار و نوشتار خود از ادبیاتی شنیع و هتاکانه استفاده می کند، یادداشت مورد اشاره را با جرح و تعدیل بخش های مغایر شئونات اخلاقی، از منظرتان می گذرانیم:

«« چه باید کرد؟ این سؤال بیش از آنکه بر زبان اهالی خانه پدری جاری باشد، این سوی خط و فاصله، در بین ما به غربت نشستگان، از تبعیدی گرفته تا خانه به اختیار در خارج گزیده و از دانشجوی بورسیه تا رانده شده از دانشگاه های وطن، شنیده می‌شود.

در واقع هر یک از ما در آستانه انتخاباتی که می‌تواند موجد دگرگونی بنیادین در اساس و پایه نظام باشد و یا به تعبیری این پایه‌های سست بنیاد[!] را مستحکمتر کند، با این پرسش مهم روبرو هستیم که چه باید کرد؟
...
در سال ۵۷ کسی صحبت از چه باید کرد به میان نمی‌آورد؛ چون "چه نباید کرد" محور سخن و تلاش اکثریت ما بود...

-----------------------------

علیرضا نوری زاده

در صحنه چه می‌گذرد؟ اینکه در پس پرده‌ هاشمی‌رفسنجانی و یا رحیم مشایی با رهبر ساخته‌اند و اینها همه بازی است، بی‌اساس‌ترین خیالی است که متأسفانه بسیاری از ما همچنان گرفتار آن هستیم. اصلاً چنین چیزی نیست...

آن ها که در صحنه قابلیت بازی دارند سه نفرند. شیخ علی اکبر‌ هاشمی‌رفسنجانی، اسفندیار رحیم مشایی و سعید جلیلی...

مسند نشینی سعید جلیلی فاجعه‌ای است که نه فقط آثارش نصیب ما، که نصیب نسل های آینده خواهد شد... آیا باید دست روی دست گذاشت و نظاره کرد تا سعید خان بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند؟ آیا از دست ما کاری برمی‌آید...؟

به گمان من، مهم این نیست که چه کسی تدارکاتچی بعدی خواهد بود و سعید جلیلی را شکست خواهد داد، مهم این است که سعید جلیلی انتخاب نشود... چنین است که تک تک ما وظیفه داریم به عنوان "چه باید کرد؟" مانع از فاجعه ای در ابعاد بزرگ شویم.


حال بسیاری خواهند پرسید چگونه و از چه طریقی...؟

یادتان هست روزهای پس از دوم خرداد و انتخاب محمد خاتمی به اراده ملت ایران را که چگونه از آن همه سرود و رنگ و آواز و حرکت خالی شد و جایش سیاهی و مرگ و درد و یأس نشست؟ پیدا بود که از آن فضا کسی مثل احمدی نژاد بیرون خواهد آمد؛ حتی اگر حریفش‌هاشمی‌رفسنجانی باشد که در مقام "عالیجناب سرخپوش" هزینه بسیاری در تقابل با برکشیدگان خودش پرداخت کرد و ناچار شد بار دیگر به رهبری پناه ببرد.

فضای ۸ سال پیش را به یاد بیاورید. در مقایسه با امروز، مشابهت‌های بسیار دارد؛ اما یک تفاوت عمده باعث می‌شود که در نهایت با دو زمینه متفاوت روبرو شویم. اینکه ۸ سال پیش دولت در دست اصلاح طلبان بود و وزیر کشور موسوی لاری؛ امروز احمدی‌نژاد دولتمدار است و وزیر کشور مصطفی محمدنجار. دیروز اوامر رهبر، طابق النعل بالنعل توسط سید لاری به اجرا درمی‌آمد، اما امروز نه محمود احمدی‌نژاد اعتنایی می‌کند و نه مصطفی نجار جرأت عبور از پرزیدنت را دارد.

در این میان، سه راه پیش پای ما وجود دارد؛ و "ما" که می‌گویم، منظورم همه نیروهایی است که در خارج خانه پدری بیش و کم در حیرت چه باید کرد فرو رفته‌اند.

این را هم اضافه کنم که در میان ما [ایرانیان مقیم خارج از کشور] چند هزار تنی چه برای ممهور شدن کارت ملی و یا اظهار وفاداری به نظام و یا تجدید بورس تحصیلی، به نمایندگی‌های دولت ابدمدت مراجعه و رأی خواهند داد.

تحریم و تماشا

از هم اکنون پیداست که شماری از ما تحریم را مناسب‌ترین وسیله برای مقابله با بازی انتخابات فرض کرده‌ایم؛ اما در واقع این تحریم فقط شامل خود ما می‌شود که اصلاً با صندوق‌های رأی و رژیم و نمایندگی‌هایش کاری نداریم.

متأسفانه بعضی از ما به این توهم دچار هستیم که اگر ما انتخابات را تحریم کنیم و یک اطلاعیه چهار خطی بیرون دهیم و بعضاً در یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای داد سخن دهیم که بله، این انتخابات غیرقانونی است و... پنجاه میلیون رأی دهنده در خانه می‌مانند و توصیه‌های ما را به گوش جان اطاعت خواهند کرد. حال آنکه در خانه پدری قصه به گونه دیگری عنوان می‌شود...

روزنامه‌نگاران و کارمندان گرفتار عیالوار و جوان بیکار متنفر از ادبیات سیاسی رایج و أعوذبالله گوها، اینها به فرمان تحریم ما اعتنایی نمی‌کنند و به دنبال تغییری هرچند اندک در زندگی روزانه خود هستند.

تشویق و تماشا

گروه دوم، که در جمعشان بسیاری از مخالفان سرسخت رژیم هم دیده می‌شوند، بر این باورند که باید کاری کرد و فضا را از این حالت یأس و بی‌تصمیمی‌ بیرون آورد.

می‌توان یک بار دیگر با هوشمندی، فضای سال ۸۸ را ایجاد کرد. باید با دقت رفتار و عملکرد رژیم را زیر نظر داشت.

باید همه توان را به کار برد که مردم به خیابان بیایند و با طرح شعارهای دیر و دور، فضای جامعه را دگرگون کنند. باید بدون اینکه قبای خویش را آلوده بازی انتخابات کنیم، از راه دور با تشویق این و تقبیح آن، خروس جنگی‌ها[!] را هرچه بیشتر به جان هم بیندازیم.

طی دو سه هفته‌ اخیر، با تأمل روی گفته‌ها و بحث‌های چهره‌های سرشناس مخالف رژیم در خارج کشور، تعداد افراد این گروه را بیش از دیگران یافته‌ام و در میان این افراد، از چپ‌های دیروز و لیبرال‌های امروز تا ملی‌ها و نیمه مذهبی‌ها بسیار دیده‌ام.

ورود به بازی با قاطعیت

سرانجام گروه سوم، که باز از مخالفان سرشناس نظامند و در عین حال شعار انتخابات آزاد را به عنوان شعاری محوری در مبارزه خود برگزیده‌اند، بر این باورند که هر نوع شکافی در بدنه رژیم به ایجاد فرصت جهت برگزاری انتخاباتی آزادتر منجر خواهد شد و حال که رژیم با رفسنجانی و مشایی سر آشتی ندارد و سخت مخالف حضور آن هاست، وظیفه ما اتخاذ یک استراتژی مرحله‌ای است که با برشمردن مضار کسی مثل سعید جلیلی، به صورت فعال از راه دور -ولی با حضوری ملموس- بدون آنکه خود رأی دهیم، در انتخابات شرکت کنیم.

این گروه، هم صدایان بسیار در داخل کشور دارند؛ هم صدایانی که رأی هم می‌دهند و حضورشان در صحنه انتخابات حیاتی است...

بنابراین هر یک از ما، به‌ویژه آن ها که صدا و قلمی‌ دارند و قادرند داخل را مخاطب قرار دهند، باید از امکانات خود جهت به خیابان کشیدن مردم استفاده کنیم...»»

توصیه‌ی امام به ساده زیستی اهل علم: مانند علمای گذشته زندگی کنید

بی تردید هر دانش پژوهی هم زمان با فراگرفتن مسائل علمی، به تعلیم و تعلم مسائل اخلاقی و علوم معنوی نیازمند است و این امر برای روحانیان بخاطر وظایفامام خمینی (ره) ذاتی که به عهده دارند، ضرورت دو چندان دارد. از آغاز شکل گیری حوزه های علمیه عالمان ربانی به این ضرورت آگاه بوده و سعی می کردند علاوه بر آموزش عملی سجایای اخلاقی به طلاب، آنان را از نصایح زبانی خود نیز محروم نسازند.

مطالعه نفس

اکنون عزیزا! مطالعه احوال نفس خود کن و از مبادی و ثمرات احوال نفس، خود را تمییز ده؛ ببین ما جزء کدام طایفه هستیم؟ آیا بزرگی خدا و عظمت رحمت و سعه مغفرت و بسط بساط عفو و غفران، ما را به آن ذات مقدّس امیدوار نموده، یا به غرور شیطانی گرفتار شدیم، و از حق و صفات جمال و جلال او غافلیم، و سهل انگاری در امور آخرت ما را مبتلا نموده؟ احترام عظیم و منعم، و احترام محضر هر کس، فطری انسان است. ارباب دنیا، که از صاحبان نعیم دنیا یا صاحبان قدرت و عظمت دنیایی، در محضر آنها احترام کنند؛ چون تشخیص داد [ه ا] ند که آنها عظیم و منعمند. پس فطرت محجوبه، آنها را دعوت به احترام نموده. تو اگر از عظمت حق و سعه رحمت و بسط نعمت و مغفرت و تعمیم عفو و غفران حق در قلبت جلوه ای حاصل است، فطرت مخموره تو را دعوت به احترام و تعظیم کند، و در محضر او- که همه عالم است- ممکن نیست که مخالفت او کنی. پس این مخالفتها از احتجاب است، و این احتجاب مایه غرور است.

هان ای عزیز! از خواب گران برخیز! و از این غرور شیطانی بپرهیز که این غرور انسان را به هلاکت ابد رساند، و از قافله سالکان بازدارد، و از کسب معارف الهیّه- که قرّة العین اهل الله است- محروم کند. و بدان که با غرور، مواعظ الهیّه و دعوتهای انبیاء و موعظتهای اولیاء اثر نکند؛ زیرا که غرور ریشه همه را بنیان کَن کُند، و این از دامهای بزرگ و نقشه های دقیق ابلیس و نفس است که انسان را از فکر خود و فکر مرضهای خود ببرد، و موجب نسیان و غفلت شود، و اطبای نفوس از علاج او عاجز شوند، و یک وقت به خود آید که کار از اصلاح گذشته و راه چاره بکلی مسدود شده. قال [الله ]- تعالی: "وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ".1
(شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص: 137).

نگرانی از اختلاف روحانیت و خروج از زی طلبگی

من از این دو جهت نگران هستم. یک جهتی که قبلًا عرض کردم که زیِّ طلبگی در بین ما ضعیف بشود یا از بین برود. یک جهت دیگر هم اینکه مبادا خدای نخواسته، اختلاف پیدا بشود، که هر دوی اینها از باب اینکه شما در جایی واقع شدید که مردم به شما توجه دارند و شما ارشاد می خواهید بکنید مردم را، مبادا یک وقتی به واسطه خارج شدن ماها از زی طلبگی مردم را از ما منصرف کنند و انصراف از روحانیت منتهی می شود به انصراف از اسلام.

و مبادا به واسطه اختلافی که گاهی بین ماها فرض کنید پیدا می شود، اختلاف کشیده بشود به جاهای دیگر و موجب بشود به اینکه یک وقت ملت دو دسته بشوند. یک دسته این، هر شهری دو دسته بشوند، یک دسته طرفداران آن آقا، یک دسته طرفداران آن آقا، و فراموش بکنند- آن چیز را- خدای تبارک و تعالی را و فراموش بکنند انقلاب را. این دوتا مطلبی است که من نگرانش هستم و بسیار از اینها گاهی رنج می برم که می شنوم مثلًا در فلان جا بین فلان و فلان اختلاف هست. و بدانید که اختلاف، اختلاف سر اسلام نیست. اختلاف سر "من"هست، من اسلام را باید تقویت کنم، اسلامی که من تقویت کنم قبول دارم، اسلامی که رفیق من تقویت کند نه، او را من قبول ندارم. این در باطن ذات آدم هست و لو نگوید؛ نمی گوید البته اما در باطن ذات انسان این مسأله هست؛ مگر خدای تبارک و تعالی توفیق بدهد به انسان که خودش را مُهذَّب کند.
(صحیفه امام، ج 18، ص: 19).

توصیه به ساده زیستی اهل علم

بحمد الله امروز وارد مسائل سیاسی شدن دیگر عیبی ندارد، ولی باید توجه کنید که همه متوجه شما هستند، لذا زیّ اهل علم خودتان را حفظ کنید. درست مانند علمای گذشته ساده زندگی کنید. در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر زندگیشان از سطح معمولی مردم پایینتر بود و یا مثل آنها بود. امروز سعی کنید زندگیتان از زی آخوندی تغییر نکند. اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود می شوید؛ برای اینکه مردم می گویند ببینید آن وقت نداشتند که مثل مردم زندگی می کردند، امروز که دارند و دستشان می رسد از مردم فاصله گرفتند. باید وضع مثل سابق باشد، باید طوری زندگی کنیم که نگویند طاغوتی هستیم.
(صحیفه امام، ج 17، ص: 453).

مسئله ساده زیستی و زهدگرایی علما و روحانیت متعهد اسلام است که من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زیّ روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند و بر حذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست که بحمد الله روحانیت متعهد اسلام امتحان زهدگرایی خود را داده است، ولی چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانیت بعد از این برای خدشه دار کردن چهره این مشعلداران هدایت و نور، دست به کار شوند و با کمترین سوژه ای به اعتبار آنان لطمه وارد آورند که ان شاء الله موفق نمی شوند.
(صحیفه امام، ج 20، ص: 343).

ضعف ایمان و نفسانیت منشأ اختلافات

اگر انسان معارف اسلامی را داشته باشد و حقیقتاً مؤمن به معارف اسلامی باشد، دیگر اختلاف پیدا نخواهد شد بین دستجات؛ اختلاف اساسی. البته اختلاف رأیی هست، اما اختلاف اساسی که بخواهد این دسته، دسته دیگر را محکوم کند یا فرض کنید که توهین کند آن دسته، دسته دیگر را، این برای این است که ما ضعیفیم در ایمان. اگر ما قوی در ایمان بودیم، شما ملاحظه می کنید اگر همه انبیا در یک روز جمع بودند هیچ همچو اختلافاتی نداشتند. خوب، البته ما این طور نیست که بتوانیم اختلافات آرا را رفع کنیم. اختلافات آرا هست و باید هم باشد. اما آن چیزی که لازم است این است که به مردم، به دستجات مختلف، به همه ائمه جمعه، ائمه جماعات، روحانیون سراسر کشور و سایر قشرها این معنا توصیه بشود که در سر یک چیزهایی که مربوط به نفسانیت است نزاع نکنند. آن طور نیست که بعضی نزاعها مربوط به اسلام باشد، به خدا باشد. برای خدا انسان نمی شود اهانت کند به مؤمن، برای خدا انسان نمی شود که کشف ستر مؤمن بکند، اینها همه برای این است که نفسیت انسان این جوری است.
(صحیفه امام، ج 20، ص: 300)

توصیه به برادری و اجتناب از مخاصمه

برادری از اموری است که هم قرآن کریم فرموده است که [مؤمنان ] در این عالم برادرند و هم فرموده است که در بهشت برادر هستند و در سریرها در روبروی هم می نشینند و برادرند.2 من امیدوارم که این آثار حالا تحقق پیدا کند تا منعکس بشود در آنجا. و می دانیم که هر چه که در اینجا باشد، صورت غیبی اش در آنجا به ما می رسد. ما گرفتار اعمال خودمان هستیم در آن عالم، از خارج به ما چیزی نمی دهند. ما هستیم که بنا می کنیم اساس آن عالم را. این همه اعمال شماست که به شما رد می شود. انَّها هِی اعْمالُکُمْ تُرَدُّ الَیْکُمْ. فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقال ذَرّةٍ خیراً یَرَه. نه اینکه ثوابش را می برد، خودش را می بیند وَ مَنْ یَعمَلْ مِثْقَالَ ذَرّةٍ شَرّاً یَرَه.3 خود شرّ را می بیند، خود آن عمل را در آنجا می بیند. کارهای ما، عقاید ما، اخلاق ما؛ تمام اینها در آنجا منعکس است. و من امیدوارم که برادری را در اینجا مستحکم کنیم تا در آنجا منعکس بشود و برادر باشیم. مخاصمه مال اهل جهنم است. خصام اهل النار، یکی از مصیبتهایی که اهل جهنم مبتلا هستند همین خصامی است که با هم دارند، جنگ و نزاعی است که به هم دارند؛ به هم می پرند مثل سگ! و یکی از کرامتهایی که اهل بهشت دارند آن، برادری و دوستی و محبت است و این باید از اینجا تهیه بشود. چرا ما با برادرهای ایمانیمان، با برادرهایی که همه صالح اند، خوب اند، می خواهند خدمت بکنند، چرا مخالف باشیم؟ فرضاً رأی یک کسی با رأی دیگری در یک جهتی مخالف است، اختلاف آراء در بین فقها هم الی ما شاء الله است. و من امیدوارم که انعکاس این دولت و مجلس و قوای ثلاثه ای که هست و همه ارتشیها، انعکاس برادریشان در بهشت باشد و در بهشت، همه با هم برادر و در سریرها، روبروی یکدیگر نشسته باشند و خداوند توفیق بدهد به همه ما.
(صحیفه امام، ج 16، ص: 141).

-----------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1- مریم، 39

2 - حجر، 47
3 - زلزال، 7 و 8
* اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود می شوید؛ برای اینکه مردم می گویند ببینید آن وقت نداشتند که مثل مردم زندگی می کردند، امروز که دارند و دستشان می رسد از مردم فاصله گرفتند