بهترین و آسانترین راه مقابله با مفاسد در کلام آیت الله مصباح

 

حضرت آیت الله مصباح یزدی در پاسخ به سؤالی مبنی بر چگونگی مقابله جوانان با مفاسد اخلاقی، فرمودند: 

بهترین و آسان‌ترین راهی که جوانان می‌توانند برای مقابله با مفاسد اتخاذ کنند، توسل به حضرت بقیة‌الله‌الاعظم (عجل الله تعالی فرجه) است.

بیانیه جبهه پایداری اصفهان به مناسب حضور پر شور مردم در انتخابات 12 اسفند

بسم الله الرحمن الرحیم

در سی و سومین سال پیروزی انقلاب اسلامی خلق حماسه­ ای دیگر که با حضور پرشور مردم انقلابی ، ولایتمدار ، مؤمن و متعهد ایران اسلامی در پای صندوق های رأی تجلی نمود ، برگ زرین دیگری برای تاریخ سراسر افتخار ایران اسلامی به ارمغان آورد.

در 12 اسفند 90 ملت عزیز ما ضمن تجدید میثاق با آرمان های امام راحل و لبیک به پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظله العالی با حضور پرشکوه خود در نهمین دوره ­ی انتخابات مجلس شورای اسلامی و تعیین سرنوشت خویش ، بار دیگر همدلی و یکپارچگی شان را در عرصه های اجتماعی به اثبات رساندند.

این حضور دشمن شکن چه خوب اثبات کرد نگاه مؤید به نور الهی مقام عظمای ولایت را که فرمودند:

«  آنى که من احساس می­ کنم و از لطف الهى احتمال قوى می ­دهم که اینجور بشود، این است که ملت ایران در روز جمعه‌اى که می­ آید، یک سیلى سخت‌تر به چهره‌ى استکبار خواهد زد.»

و چنان که فرمودند این پیام سراسر غرور را به گوش تمام جهانیان رساند که:

« ملت بزرگ ایران در سی و سه سالگی انقلاب همچنان مصمّم و پُرنشاط به حرکت در مسیر راه پر افتخار خود ادامه می دهد.»

بی شک در صحنه بودن ملت بزرگ ایران بویژه مردم شریف استان اصفهان ستودنی است و عظمت این حضور ، بینش آگاه و نگرش والای این مردم را به تصویر می کشد و سپاس خادمان را در تمامی عرصه ­ها بر می­ انگیزد.

جبهه­ ی پایداری انقلاب اسلامی استان اصفهان نیز به سهم خود ضمن قدردانی از حضور گسترده ­ی ملت شریف و همیشه در صحنه­ ی ایران اسلامی، بویژه مردم ولایتمدار و حماسه آفرین استان اصفهان، این افتخار بزرگ را به مقام معظم رهبری و مردم آگاه و بصیر ایران اسلامی تبریک عرض می نماید و تداوم پاسداری از ارزش های اسلام در ظل عنایات حضرت صاحب عصر (عج) را از درگاه احدیت مسئلت می نماید.

جبهه پایداری انقلاب اسلامی استان اصفهان

جبهه پایداری ، یک شوک دهنده در حرکت انقلاب اسلامی

وقتی ما دیدیم دارد شعارهای اصلی انقلاب سست و فراموش می شود احتیاج دارد به یک شوک جدیدی. جبهه پایداری

در تاریخ چهارشنبه 26/11/90 شورای مرکزی جبهه پایداری اصفهان با حضرت آیت الله مصباح یزدی دیدار کردند. اهم مطالب مطرح شده در این دیدار توسط آیت الله مصباح یزدی بدین شرح است:

* تحزب با وحدت سازگار است، یعنی وحدت در یک چهارچوبه کلی و پذیرفتن ویژگی های گروهی در یک قالبهای محدودتر...

* کسانی که فهم و "بصیرت" بیشتری دارند شکرش این است که اینرا سرایت بدهند به دیگران یعنی سعی کنند که این فهم بهتر را گسترش بدهند در جامعه و کانال کشی کنند...

* موقعیت بدر و خیبر موقعیت "فعال و اثر گذار" است نه تنها در جامعه خودمان بلکه در مقابل دشمنان در کل جهان ،ولی به هر حال یک مطلب "استراتژیک" مهم است یعنی اشاره به اینکه ما وظیفه داریم که "تهاجمی" برخورد کنیم با دشمنان اسلام...

* مسئله اینکه به کانونهای ثروت و قدرت نزدیک نشوید یا کسانی که از این کانونها بهره می گیرند با آنها همکاری نکنید و اینها، این هم بر می گردد به همان طرح ایده آل نظام اسلامی...

* قدرت های سیاسی جنگ نرم از مصادیق کانون های قدرت و ثروت هستند...

* وقتی ما دیدیم دارد شعارهای اصلی انقلاب سست و فراموش می شود احتیاج دارد به یک شوک جدیدی. جبهه پایداری به عنوان یک شوک دهنده در حرکت انقلاب مطرح شد. حرکت اصولگرایی امروز احتیاج داشت به این که یک نیروی جدیدی واردش شود، آن جوری که داشت پیش میرفت که احیانا بعضی صاحبان قدرت وثروت در آن نفوذ پیدا کنند و به عنوان اصولگرا خودشان را جا بزنند در جامعه این احتیاج داشت به اینکه یک شوکی در آن وارد شود و این معنایش نفی حرکت اصولگرایی نیست بلکه تقویت این حرکت و اصلاح این حرکت است...

* خطرهایی که احساس می شد در سه چیز بود :

یکی اینکه علیرغم اینکه بزرگترین نعمتی که خدا به ما مرحمت کرده نعمت رهبری است داشت به دست کسانی آگاهانه یا ناآگاهانه تضعیف می شد،

دوم داشت خطر فتنه فراموش می شد و کسانی به صورتهای مختلف داشتند ماستمالی می کردند و کم کم برای کسانی امر مشتبه می شد که این اختلاف انتخاباتی بوده و مسئله توطئه ای نبوده و چیزهایی از این قبیل اگر یک خطاهایی هم واقع شده یک دشمنانی از خارج آمده اند این کار را کردند و ربطی به اصل حرکت مثلا جنبش سبز نداشته و این خطر بسیار بزرگی بود. این چیزی بود که ما را اصلا نسبت به خطرهای آینده انقلاب توجه داده بود و خود این حرکت بسیاری از بلاها را از جامعه ما رفع کرد باز دوباره اینرا ماستمالی کردن باعث این می شد که زمینه را برای رشد آن بلاها فراهم کنیم،

مسئله سوم انحرافی بود که در وابستگان به دولت داشت پیش می آمد از لحاظ عینی و تأثیر خارجی هم الآن چندان ملموس نیست ولی از لحاظ فکری شاید این خطر کمتر از آن خطرها نباشد بلکه از بعضی جهات شاید خطرناک تر از آنها باشد،

* اصلا فلسفه پیدایش جبهه پایداری همین است که یک نیروی جدیدی وارد خط اصولگرایی بشود و تقویت بکند و حرکتش را شتاب بدهد و "از شتاب منفی به شتاب مثبت" بیاید راهش هم این است که هدفهایش را تعیین کند که با جهت گیری حرکت ما با چه سمت و سویی باشد این سمت و سو را هم در سه بعد مشخص کردیم:

اطاعت مطلق از رهبری

مبارزه با فتنه و حامیان فتنه

مبارزه با خط انحرافی.

* ما باید همیشه از "اصلح نسبی" حمایت کنیم فکر این باشیم که ایده آل مطلق باشد نخواهد شد...

* کارهای بسیار بزرگی در دولت انجام گرفت ولی اشتباهاتی هم داشت و دارد و این خط انحرافی هم در کنارش پدید آمد که به نظر بنده خطرش کمتر از آن خطرهای فتنه نیست در آینده یک خطر بالقوه ای می تواند باشد که اگر از حالا با آن مبارزه نشود می تواند در آینده یک خطر جدی برای نظام ایجاد کند اما این معنایش این نیست که از اول ما اشتباه کردیم که مثلا از این دولت حمایت کردیم خیر الان هم می گوییم باید از اصلح نسبی حمایت کنیم. این خط انحرافی که باز شده یک احتمال قوی ای برای خطری بزرگ در شکم خودش دارد و لذا ما هم می گوییم باید از الآن مقابله کنیم و در نطفه خفه کنیم و نگذاریم این خطر تحقق پیدا کند...

* سعی کنیم دوباره در چاله ها نیفتیم این بدتر است با اینکه این تجربه را دیدیم هنوز هم دوسال بیشتر نگذشته دوباره بیفتیم توی همین چاله یا یک چاهی عمیق تر از این. این خیلی زشت است و متأسفانه کسانی در معرض چنین لغزش هایی هستند.

بقیه در ادامه مطالب ...

ادامه نوشته

جبهه پایداری همان اصولگرایانند؟



  

ارتباطی که بین مقام عظمای ولایت واعضای جبهه پایداری وجود دارد ، یک ارتباط خشک و بی روح در چهارچوب قانون اساسی با حدود و ثغور معین ومشخص نیست . شناخت ، علاقمندی ، وابستگی ، وفاداری واحترامی که جبهه پایداری انقلاب اسلامی نسبت به اصل ولایت مطلقه فقیه ، در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ولی فقیه زمان دارد ، فراقانونی است و حد و میزان آن در ظرفهای قانونی و مادی نمی گنجد  . ولایت مداری و ولایت پذیری یا به تعبیری تبعییت و اطاعت و فرمانبراری اعضای جبهه پایداری انقلاب اسلامی از ولایت فقیه ، و فصل الخطاب دانستن کلام ولایت ، ناشی از الزامات قانونی و رعایت بایدها و نبایدهای اخلاقی و ضروریات اجتماعی و سیاسی  و بخاطر جایگاه ویژه ولایت فقیه در نظام سیاسی جمهوری اسلامی نیست . تکریم و تجلیل از ولایت فقیه درجبهه ی پایداری  ، به خاطر رهبر بودن مقام عظمای ولایت  و اجباری بودن اطاعت واحترام عادی از مقام شامخ ایشان ، و یا از روی عادت و آداب و رسوم های متعارف و شناخته شده در مجامع سیاسی نیست .  عبادی بودن ولایتمداری در جبهه پایداری ؛ یا به تعبیر دیگری ، عبادت دانستن مقوله ولایت مداری ذر جبهه پایداری ، از این بابت است که ، شناخت و معرفت ، عشق و ایمان ، اعتقاد قلبی و التزام عملی ، تبعیت واطاعت بلا قیدوشرط ازمقام واوامرولی فقیه جامع شرایط در عصر غیبت امام معصوم (ع) ، توسط اعضای جبهه ی پایدار انقلاب اسلامی ، بخاطر وجوبیت شرعی اجراء و رعایت این امر و حرمت شرعی ترک آن است .  بدینسان ، شناخت ، حمایت و پشتیبانی ، اطاعت و فرمانبرداری از ولی فقیه زمان ، در جبهه پایداری ، جزو ضرورتها و ملزومات غیر قابل انکار تکامل بندگی و از رموز موفقیت در امر سیر و سلوک و تحقق بخشیدن به فلسفه خلقت و اکمال توحید و قبول شدن در آزمون خداشناسی و خداپرستی و توحید مداری است .  فراقانونی بودن ولایتمداری در جبهه پایداری انقلاب اسلامی بدین خاطر است که ، اعضای این جبهه بر این باور هستند که ، ولایت رکن توحید است و1400 سال قبل از تولد رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) و تألیف کتاب ولایت فقیه و حکومت اسلامی و پیروزی انقلاب اسلامی و تدوین و تصویب قانون اساسی ؛ به حکم خدا و رسول خدا و ائمه هداء علیهم السلام ، اطاعت از امر ولی امرمسلمین منصوب شده از طرف خدا و اولیاء الهی واجب عینی ابلاغ شده است ؛ و از این رو قبولی توحید وکمال دین وایمان بندگان خدا نیز، مشروط برقبولی آنان در امر ولایت پذیری اعلام شده است . یعنی تا زمانیکه مسلمانان در آزمون ولایت پذیری قبول نشوند ، وخداوند از آنها در امر شناخت امام زمان خود ومودت وتبعیت ازاو از راضی نگردد ، در هر مقام ولباس وجایگاهی که باشند ، ولو اینکه صد سال از خدای سبحان عمر گرفته باشد ، ودر تمام روزهای عمرش روزه باشد وتمام شب ها به نماز خواندن وعبادت مشغول باشد ، عاقبت مشرکی بیش نخواهد بود . واین عبادات منهای ولایت هیچ ارزش آخرتی برای انسان نخواهد داشت .  بنابراین ، ولایت مداری وولایت پذیری  وعشق ورزیدن به مقام عظمای ولایت ، در جبهه پایداری انقلاب اسلامی ، به خاطرالزامات دینی واحکام شرعی است که بطور متیقن ، منبع ومأخذ این الزامات واحکام ، چیزی  به غیر از نصوحات قرآنی وروایی نیست . وبه همین دلیل ، جبهه پایداری تکریم ولایت ویا اطاعت از ولایت که به ولایت مداری وولایت پذیری در جامعه معروف است را از روی عادت وملزومات قانونی ؛ در شأن ولایت نمی داند . جبهه پایداری معتقد است ، کسانی که از روی عادت به ولایت احترام می گذارند ویا افرادی که به حکم قانون ولایت را محترم می شمارند ، شناخت ومعرفتشان نسبت به ولایت ؛ در حد شناخت ومعرفت یک راننده نسبت به چراغ راهنما یا کمر بند ایمنی در قانون راهنمایی ورانندگی است . برای اینکه جمعیت قابل توجهی از انسانها که دارای گواهینامه رانندگی هستند ومجوز رانندگی دارند ، بدون اینکه از چیستی وچرایی وضع قانون راهنمایی ورانندگی وفلسفه وفواید الزامی بودن ایست وتوقف پشت چراغ قرمز را بدانند ، ویا بدون اینکه از مزایا ومحاسن بستن کمر بند ایمنی چیزی بدانند ، متبایناً بخاطر جلوگیری از جریمه شدن و اینکه در مسیر توسط پلیس راهنمایی ورانندگی متوقف نگردند ، بر اساس تکرار به این کار عادت نموده ودر ظاهر هم به چنین افرادی ؛ راننده قانون مدار وقانون پذیر ومنضبط می گویند . در حالیکه اگر اینگونه رانندگان ، از مزایا وفواید بستن کمر بند ایمنی وتوقف پشت چراغ قرمز آگاه شوند وبا چیستی وچرایی تدوین وتصویب قوانین مربوطه آشنا شوند ، بدون اینکه در مسیرجاده ها نیاز به حضور پلیس باشد ، وبدون ترس از جریمه شدن ، صرفاً بخاطر بهره مندی بیشتر از مزایای اینگونه قوانین وتضمین سلامت خود وسرنشینان خودرو در سفر؛ با بصیرت کامل وآزادانه وداوطلبانه تسلیم قوانین خواهند شد . ولایت مداران عادت پیشه که متأسفانه  تعدادشان نیزکم نسیت ، برای رسیدن به اهداف کمالیه دنیوی ونیل به مقامات عالیه سیاسی وغیر سیاسی در جامعه ، بر اساس عادت واز ترس قانون واینکه نقطه ضعفی از خود ارایه ندهند واز طرفی دوست ندارند ؛ به هنگام بررسی وضعیت صلاحیت فردی خود ، در هسته های گزینش وهیئات نظارت ، با چراغ قرمز رد صلاحیت ویا عدم احراز صلاحیت مثل : موضوع بند یک ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مواجه شوند ، همواره مستعد هستند که در ظاهر خودرا علاقمندومطیع ولایت نشان دهند . اما جبهه پایداری انقلاب اسلامی ، با این نوع از ولایت مداری وولایت پذیری شدیداً مخالف است . وچنین ولایتمدارانی که صرفاً بخاطر بایدها ونباید های قانونی وترس از رد صلاحیت شدن و اینکه بدون هرگونه موانعی ، پلکان ترقی را برای تصرف وتصاحب پست های مدیریتی طی نمایند ، به ولایت احترام می گذارند وسعی می کنند که خودرا مطیع ولایت جلوه دهند ، را ولایت مداران مردود ویا مدعیان دروغین ولایتمداری می داند . جبهه پایداری معتقد است ، ولایت مداران اصیل و واقعی  ، قبل از وضع قوانین موضوعه ، وبدون توجه به الزامات قانونی ، به حکم عقل ودین ومنطق الهی ، معرفت ومودت وتبعیت نسبت به مقام عظمای ولایت را ضروری دانسته ولذا ولایت پذیری آنها برای رضای خداست ودر راستای تحقق بخشیدن به فلسفه آفرینش وجلب رضایت خداوند متعال ونیل به کمال مطلوب به ولایت احترام می گذارند واز او اطاعت می نمایند . ونیاز های مادی واغراض های سیاسی وشخصی ویا ضروریات قانونی در عشق وایمان ووفاداری آنها نسبت به ولایت تأثیرگذار نخواهد بود . بنابراین از زمان تشکیل جبهه پایداری ، تمام کسانیکه میزان علم ومعرفت وعملشان ، در حق ولایت بیشتر از همان چراغ قرمز وکمربند ایمنی نیست ؛ واز روی عادت وتکرار ، در حد مدارا با قانون ، نگاهی ظاهراً احترام آمیز وقانون مدارانه به ولایت دوخته اند ، به تخریب وتضعیف جبهه پایداری روی آورده وبا گزارشات خلاف واقع ونشر اکاذیب وتهمت وافتراء ، سعی در غبار آلود نمودن فضای تشخیص ومشتبه نمودن حق وحقیقت دارند ، تا به زعم وخیال باطل خودشان ، از اقبال عمومی به سمت وسوی جبهه پایداری جلوگیری نمایند .   دشمنان ولایت که به دستور اربابهای خارجی خود مبادرت به تخریب جبهه پایداری می نمایند ، خیلی خوب می دانند ، صدیق ترین ، وفادارترین ، عاشق ترین ، عالم ترین ، جان نثار ترین فداکارترین یاران ولایت  به انگیزه دفاع از ولایت واسلامیت نظام ولایی ، در جبهه پایداری انقلاب اسلامی دور هم جمع شده اند و آگاه هستند که ، نزدیکترین تفکربه تفکرات مقام معظم رهبری ، تفکر حاکم بر جبهه پایداری است ؛ خب طبیعی است که دشمنان ولایت ، باید از این افراد واین مجتمع ولایی بترسند ووحشت داشته باشند . برای اینکه تا چنین یارانی دور وجود مقدس ولی فقیه ونایب امام زمان (عج) می گردند ؛ آسیب رسانی به ولایت محال خواهد بود .   آری نباید تردید داشت که ، وفادارترین افراد به خط وگفتمان امام راحل  ومتعهد ترین اشخاص به اصول وآرمانهای مقدس انقلاب اسلامی ایران ، تحت زعامت ونظارت بزرگترین عمار ولایت حضرت علامه مصباح یزدی مدظله العالی ، همو که امام خامنه ای عزیز، مطهری زمانش خوانده اند ، این جبهه را تأسیس نموده اند ، وعلت تامه دشمنی دشمنان ومخالفان جبهه پایداری را نیز باید ، اخلاص وصداقت وتعهد اعضای این جبهه جستجو نمود ولاغیر برای اینکه تمام افراد وگروههایی که این روزها به تخریب وتضعیف چبهه پایداری روی آورده اند ؛ به خوبی می دانند گه اگر مردم آنطوریکه حق جبهه پایداری ایجاد می نماید که ، آنگونه که هستند ، بدون تحریف وتخدیربه مردم معرفی شوند وهمچنانکه دانستن حق مردم است ، نسبت به جبهه پایداری اطلاعات وشناخت ودانستنی های مورد نیازشان را کسب نمایند ؛ وبا اساسنامه و اصول وآرمانهای جبهه پایداری آشنا شوند ، طبیعی است که دیگر تا مادامیکه آب پاک ومباح وگوارایی مثل اعضای جبهه پایداری وجود دارد ؛ کسی مجبور به تیمّم  یا وضو گرفتن با آب های مشکوک ومضاف ونا خالص ومسئله دار نخواهد شد . علی ایحال این بنده ناچیز خدا که افتخار دارد خودش را عضو کوچکی از این جبهه قدسی بداند ، از همه بزرگان ودوستان فعال در جبهه پایداری استدعا دارد ، از هر فرصتی برای معرفی مبادی فکری وعقیدتی جبهه پایداری استفاده کنند ، چراکه معرفت وشناخت است که دلبستگی وعشق وعلاقه ایجاد می نماید ودلبستگی وعشق وعلاقه هم مؤجد وفاداری وپایداری خواهد بود.  انشاء الله وتعالی .


سید مختار موسوی 

انبیاء و لذت

اگر کسي بگويد: « ما اگر نخواهيم انسان خوبي باشيم و به بهشت برويم چه کسي را بايد ببينيم؟!» مثل اين است ‌که بگويد: « من نمي خواهم لذت ببرم! » اين خواسته ی فطري انسان است. انبيا نمي گويند: لذت و سعادت بد است ، بلکه مي گويند: به دنبال لذت پايدار باشيد و بدانيد که چنين لذتي در اين دنيا پيدا نمي شود و لذت هاي دنيا سرانجام تمام مي شوند. چرا در مقايسه های تان آخرت را لحاظ نمي کنيد؟!

( علامه مصباح یزدی ، درس هاي اخلاق سال تحصيلي 90-91 : جلسه چهاردهم )

راهنمای سیر مطالعاتی آثار علامه مصباح یزدی (دامت برکاته)

(استاد عزیزم حجت الاسلام عزتی «زیدعزه»)

مقدمه

دسته‌بندي آموزشي

کتاب‌هاي آموزشي

کتاب‌هاي تخصصي

ترتيب تدريس کتاب‌هاي آموزشي

براي دوره‌هاي آموزشي در رشته‌هاي علوم انساني

براي دوره‌هاي آموزشي در رشته‌هاي غير علوم انساني

دسته‌بندي موضوعي

مقدمه

حضرت آيت الله مصباح ـ‌مد ظله‌ـ از معدود چهره‌هاي برجسته در ميان متفکران جهان اسلام است که با انديشه‌اي ژرف و اصولي در حوزه‌هاي مختلف علوم اسلامي و انساني داراي نظر و صاحب رأي است و آثار ايشان در گستره وسيعي از زمينه‌هاي علوم مورد اقبال و استفاده اقشار مختلف و سطوح گوناگون علمي قرار دارد، تا آنجا که رهبر معظم انقلاب اسلامي، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي -ادام‌الله‌ظله‌العالي‌ـ ‌درباره ايشان فرموده‌اند:
«بنده نزديك به چهل سال است كه جناب آقاى مصباح را مى‌شناسم و به ايشان به عنوان، يك فقيه، فيلسوف، متفكر و صاحب نظر در مسايل اساسى اسلام ارادت دارم.»
«اگر خداى متعال به نسل كنونى ما، اين توفيق را نداد كه از شخصيت‌هايى مانند علامه طباطبائى و شهيد مطهرى استفاده كند، اما به لطف خدا اين شخصيت عزيز و عظيم القدر، خلأ آن عزيزان را در زمان ما پر كرده است.»
در پي درخواست‌هاي مکرر بسياري از علاقه‌مندان به معارف اسلامي براي فراهم آوردن سيري مطالعاتي از آثار گران‌سنگ حضرت استاد، بر آن شديم تا اين خواسته ايشان را اجابت کنيم و در حد مقدور آثار ايشان را دسته‌بندي و معرفي نماييم. به اين منظور، دو نوع طبقه‌بندي را مد نظر قرار داديم: طبقه‌بندي آموزشي، و طبقه‌بندي موضوعي. در هر دو دسته‌بندي، سعي بر اين بوده است تا آثار از آسان به مشکل مرتب گردند. هم‌چنين براي آن‌که يافتن مطالب مورد نظر در ميان آثار مختلف آسان‌تر شود، در معرفي هر اثر، سرفصل‌هاي کلي مورد بحث در آن کتاب را آورده‌ايم.
لازم به ذکر است که در اين سير مطالعاتي، تنها آثاري گنجانيده شده‌اند که تاکنون در قالب کتاب به چاپ رسيده‌اند، و از ذکر مقالات،‌ سخنراني‌هاي چاپ نشده، يا آثاري که به ساير اشکال منتشر شده‌اند خودداري شده است.

دسته‌بندي آموزشي

کتاب‌هاي حضرت آيت‌الله مصباح را مي‌توان از ديدگاه‌هاي متفاوت و براي اهدافي گوناگون دسته‌بندي کرد و هر دسته‌بندي فايده و آثار خود را دارد: در يک تقسيم، مي‌توان کتاب‌ها را به دو گروه کلي آموزشي و غيرآموزشي تقسيم کرد. منظور از کتاب‌هاي آموزشي، کتاب‌هايي است که براي دوره‌هاي آموزشي و فراگيران خاص تدريس، يا به اين منظور تأليف شده‌اند و فراگيري آنها نيازمند تدريس توسط استاد است. در مقابل، کتاب‌هاي غيرآموزشي، کتاب‌هايي هستند که به‌منظور آموزش نوشته نشده‌اند. اين گروه از کتاب‌ها خود به دو دسته تقسيم مي‌شوند: کتاب‌هاي تخصصي و کتاب‌هاي عمومي. مقصود از کتاب‌هاي تخصصي، کتاب‌هايي است که حاصل تحقيقات و ژرف‌انديشي‌هاي استاد است و مخاطب آنها محققان و متخصصان يک رشته علمي‌اند. ولي کتاب‌هاي عمومي به کتاب‌هايي مي‌گوييم که مخاطب آنها عام بوده، براي استفاده عموم طرح گرديده و يا به رشته تحرير درآمده‌اند. در اينجا کتاب‌هاي آموزشي و تخصصي حضرت استاد را فهرست‌وار ذکر کرده، سپس سير تدريس کتاب‌هاي آموزشي را براي دو دسته از فراگيران پيشنهاد مي‌کنيم. توضيحات مربوط به هر کتاب در بخش بعد خواهد آمد.

أ‌. کتاب‌هاي آموزشي عبارتند از:

1.2. آموزش عقايد

1.3. اصول عقايد(2): راه و راهنماشناسي

1.4. چکيده‌اي از انديشه‌هاي بنيادين اسلامي

2. تفسير و علوم قرآن

2.1. مجموعه معارف قرآن (شامل: خداشناسي، کيهان‌شناسي، انسان‌شناسي، راه‌شناسي، راهنماشناسي، قرآن‌شناسي، اخلاق در قرآن، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، حقوق و سياست در قرآن، جنگ و جهاد در قرآن)

2.2. خلقت انسان از نظر قرآن

2.3. انسان‌شناسي در قرآن

2.4. معارف قرآن (4-5): راه و راهنماشناسي (تلخيص دروس)

2.5. انسان‌سازي در قرآن

3. اخلاق و فلسفه اخلاق

3.1. خودشناسي براي خودسازي

3.2. فلسفه اخلاق

3.3. نقد و بررسي مکاتب اخلاقي

3.4. کلمة حول فلسفة الاخلاق

4. علوم انساني

4.1. انقلاب اسلامي و ريشه‌هاي آن

4.2. پيش‌نيازهاي مديريت اسلامي

5. منطق و فلسفه

5.1. دروس فلسفه

5.2. آموزش فلسفه

5.3. چکيده چند بحث فلسفي

6. فلسفه تطبيقي (نقد مارکسيسم)

6.1. پاسداري از سنگرهاي ايدئولوژيک (6 جلد)

6.2. نقدي فشرده بر اصول مارکسيسم

6.3. ايدئولوژي تطبيقي

ب‌. کتاب‌هاي تخصصي از مجموعه آثار مکتوب استاد عبارتند از:

1. شرح روايات

1.1. تعليقه بر معادن الحکمة و مکاتيب الأئمة
1.2. تعليقه بر اللوامع الإلهية
1.3. تصحيح و تعليقه بر معاني الأخبار
1.4. حاشيه و تعليقه بر بحار الانوار (54-63) [كتاب السماء و العالم]

2. اخلاق و عرفان

2.1. به‌سوي خودسازي
2.2. در جستجوي عرفان اسلامي

3. کلام

3.1. الإمامة و الولاية في القرآن الکريم

4. روان‌شناسي

4.1. ديدگاه‌هاي روان‌شناختي حضرت آيت‌الله مصباح يزدي

5. منطق و فلسفه اسلامي

5.1. شرح نهاية ‌الحکمة
5.2. تعليقة علي نهاية الحکمة
5.3. شرح برهان شفا (4 جلد)
5.4. شرح الهيات شفا (3 جلد)
5.5. شرح مجلدات اول و هشتم الأسفار الأربعة (4 جلد)

6. فلسفه تطبيقي

6.1. گفتمان روشنگر

ترتيب تدريس کتاب‌هاي آموزشي

أ‌. براي تدريس در دوره‌هاي آموزشي حوزوي و نيز آموزش عالي دانشگاهي در رشته‌هاي علوم انساني مانند فلسفه و الهيات:

1. آموزش عقايد (ج 1-3)

[در بحث نبوت، رجوع به اصول عقايد(2): راه و راهنماشناسي و نيز معارف قرآن (4-5): راه و راهنماشناسي (تلخيص دروس)توصيه مي‌شود]

2. مجموعه معارف قرآن (1-10)

[مي‌تواند پس از آموزش عقايد يا به موازات آن تدريس گردد.]

3. چکيده‌اي از انديشه‌هاي بنيادين اسلامي

4. خودشناسي براي خودسازي

5. آموزش فلسفه

6. فلسفه اخلاق

[مراجعه به کتاب‌هاي نقد و بررسي مکاتب اخلاقي و کلمة حول فلسفة الاخلاق نيز توصيه مي‌شود]

تبصره: درصورت نياز به مباحث فلسفه تطبيقي و نقد مارکسيسم، کتاب‌هاي زير به ترتيب مي‌توانند پس از آموزش فلسفه تدريس شوند:

1. نقدي فشرده بر اصول مارکسيسم

2. ايدئولوژي تطبيقي

ب‌. براي دوره‌هاي آموزشي در رشته‌هاي غير علوم انساني مذکور، ترتيب ذيل پيشنهاد مي‌شود:

7. بخش‌هايي از مجموعه معارف قرآن (شامل گزيده‌اي از: خداشناسي، کيهان‌شناسي، و قرآن‌شناسي)

8. انسان‌شناسي در قرآن

9. معارف قرآن (4-5): راه و راهنماشناسي (تلخيص دروس)

10. انسان‌سازي در قرآن

11. چکيده‌اي از انديشه‌هاي بنيادين اسلامي

12. خودشناسي براي خودسازي

13. فلسفه اخلاق

14. انقلاب اسلامي و ريشه‌هاي آن

تبصره: درصورت نياز به مباحث فلسفه تطبيقي و نقد مارکسيسم، کتاب‌هاي زير به ترتيب مي‌توانند پس از آموزش فلسفه تدريس شوند:

1. نقدي فشرده بر اصول مارکسيسم

2. ايدئولوژي تطبيقي

دسته‌بندي موضوعي

دسته‌بندي ديگر ‌كه ان‌شاءالله به زودي براي استفاده علاقمندان در قالب جزوه‌اي منتشر خواهد شدـ‌ بر اساس موضوع کتاب‌هاست که کمک مي‌کند تا درهر موضوع کتاب‌هاي مربوط در کنار يکديگر قرار گيرند و در مقايسه باهم مطالعه شوند. در اين فهرست سعي شده است كتاب‌هاي زيرمجموعه هر موضوع، به ترتيب آسان‌يابي مرتب شوند. همين ويژگي در تنظيم مباحثي كه در درون خود داراي ترتيب منطقي‌اند نيز درنظر گرفته شده است. براي آشنايي اجمالي با مطالبي که در هر کتاب آمده است، ذيل هر کتاب مباحث آن به‌اجمال معرفي شده است. در اين سير، تکيه بيشتر بر کتاب‌هاي عمومي بوده است که با مطالعه قابل درک‌اند ونياز چنداني به تدريس توسط استاد ندارند. کتاب‌هاي درسي و نيز شرح و تعليقات بر کتاب‌هاي ديگر هم براي کامل‌شدن فهرست در اين طبقه‌بندي گنجانيده شده‌اند، ولي ضمن توجه به اين نکته، توضيح کم‌تري درباره آنها داده شده ‌است.


مطهری زمان با تکلیف گرایی پازل هاشمی را تکیل نکرد

برداشت اول: مطهری زمان

جعفر فرجي: با توجه به کلام مقام معظم رهبری در خصوص شخصیت مطهری زمان "علامه مصباح یزدی" وحضور عمارگونه علامه مصباح در پاسداشت با بصیرت حریم ولایت فقیه در طول این سال‌ها و رقم خوردن اتفاق‌هاي اخیر در کشور بر آن شدم تا به‌صورت مختصر به چند نکته از حضور عمارگونه ایشان صرفاً در معادلات سیاسی کشور صرف نظر از فضایل علمی، فلسفی و... ایشان بپردازم.

برداشت دوم: مردی که پازل هاشمی را تکمیل نکرد

بنیان‌گذار جریان ناب اصول‌گرایی که این روزها به تعبیر خود علامه، با نام با مسمای "جبهه پایداری انقلاب اسلامی" خوانده می شود، شخص ایشان بودند. جدای از احیای این بدنه عظیم از نیروهای انقلابی، گفتمان سازی و افزایش بصیرتی که در همین مدت محدود این جریان برای برای نظام ایجاد کرده که غیر قابل انکار است و در شرایطی که داشت زمینه های تمسخر حامیان گفتمان سه تیر بوجود می آمد، این حرکت‎شان موجب شد آن شعارها و آرمان‎ها با قوت بیشتری به مسیر خود ادامه دهد.

اما آن چیزی که ایشان را حداقل در این برهه از زمان نسبت به دیگران متفاوت می کند، همان بصیرت مثال زدنی شناخت پازل دشمن و پافشاری و پایداری بر اصول است.

همه می دانیم که در این مدت فشارهای سنگینی برای وحدت زودهنگام و خارج از عقلانیت اصول‌گرایان در رسانه ها با نیات مختلف صورت گرفت و از همه بیشتر شخص حضرت علامه مصباح تحت آماج این فشارها بودند. اما پیرامون این فشارها و مسیری که عمار رهبری طی کردند چند نکته قابل ذکر است:

الف- بخش عمده ای از این فشارها برای وحدت بی هنگام، ناشی از اصول‌گرایانی بود که مشفقانه نگران سرنوشت اصول‌گرایی و عدم بازگشت دوره های تاریک دوم خرداد بودند. اصول‌گرایانی که نسبت به طراحی اصلی دشمن مبنی بر مشارکت حداقلی بی توجه بودند.

ب- بخشی از این فشارها ناشی از اصول‌گرایان معتقدی بود که همواره در تقابل اصول و مصلحت جانب مصلحت را گرفته اند و با دام مصلحت برای طراحان صحنه فتنه ها عمل می کنند. هنوز 9 ماه مانده به انتخابات حرکت‎شان و مصلحت اندیشی زودهنگام‎شان در نهایت جبهه نزدیکان به فتنه و ساکتین را تقویت می كرد.

ج- بخش دیگری از این فشارها که با چند واسطه از زبان افراد و رسانه های به ظاهر اصول‌گرا بیان می شد، همان آرزوی جریان فتنه و شخص آقای هاشمی بود که از زبان این‌ها نقل می شد. اگر جبهه پایداری و شخص علامه مصباح به این فشارها تن می دادند و "همه اصول‌گرایان یا به تعبیر بهتر همه معتقدین به فعالیت در چهارچوب نظام ولایت فقیه" با هر گرایش و کیفیت و خلوصی پیش از دانستن استراتژی جریان فتنه از 9 ماه پیش ائتلاف و وحدت می‌كردند و آن را اعلام می کردند، چه می شد:

1- وحدت اصول‌گرایان از لحاظ عقلی، طرف دومی را در برابر خود می خواست. طرف دومی که آن‏قدر قدرتمند و خطرناک است که همه را از 9 ماه پیش از انتخابات به وحدت واداشته است. در چنین فضایی، خرده فرمایش ها و رایزنی ها و سخنرانی های آقای هاشمی و جریان فتنه و حتی بازیگران بین المللی در خصوص شرایط حضور اصلاح طلبان، تایید صلاحیت چهره های اصلی آنان و کوتاه آمدن نظام شروع می شد.

9 ماه به انتخابات مانده و اگر اصول‌گرایان طرف دومی نداشته باشند که انتخابات فرمایشی، از پیش تعیین شده و... می شد. در فضای افکار عمومی اعلام می شد که برای برگزاری انتخابات این ها هستند که به ما احتیاج دارند و چه فرصت بی نظیر و طولانی برای تحرک و زنده شدن در فضای سیاسی...

2- پس از نازهای فراوان و فضاسازی های فراوان مبنی بر اعلام شرایط‎شان برای حضور، اگر نظام می خواست بر اصول خود محکم بایستد، همین اتفاقی که این روزها بدون ایجاد هیچ واکنشی در جامعه رخ داد، با تحمیل هزینه های فراوان در فضای افکار عمومی به‌وقوع می پیوست: "تحریم انتخابات".

حضور نيافتن اصلاح طلبان و این تحریم خاموش به تمام دنیا در داخل و خارج حاوی این پیام بود که "این ها که همه با هم یکی هستند و انتخابات فرمایشی است و..." آن وقت خروج اصول‌گرایان از وحدت و ارائه لیست های متنوع بیشتر به یک انفعال بی معنا می مانست و به‌راحتی از طرف استکبار مشارکت حداکثری مورد هجوم قرار می گرفت.

نقل قول‏هایی از بزرگان مبنی بر اینکه فعلا فضا را رصد می کنم و به‌وقت خود صحبت خواهم كرد و توصیه دائمی علامه مصباح به صبر و گذشت زمان و شفاف شدن فضا، تمام استراتژی جریان فتنه و همچنین آقای هاشمی را به‌هم ریخت. هر چند که ایشان در این مسیر، متحمل سختی زيادي شدند.

فارغ از آنکه در آینده تدبیر نظام چه می شود؛ آیا وحدتی صورت می گیرد یا نمی گیرد؟ و فارغ از اینکه نتیجه انتخابات چه می شود، بايد به جبهه پایداری تبریک گفت که در پازل دشمن حرکت نکرد و با بروز آنچه واقعیتی جدی است در بیرون، ظرفیتی را برای نظام جهت برگزاری یک انتخابات جدی پرشور و رقابتی با مشارکت حداکثری به‌وجود آورد. جبهه پایداری با عملکردش در فضای افکار عمومی تثبیت کرد که:

1- فتنه گران از صحنه سیاسی کشور توسط مردم حذف شده اند و طرفین این انتخابات به‌خاطر ترس فتنه گران از مواجهه با مردم و حضور نيافتن آنان باید رقابتی بین اصول‌گرایان باشد.

2- اختلافات واقعی و جدی در نگرش و مبانی و تاکتیک و تکنیک با برخی از اصول‌گرایانی دارند که در امتحان‌هاي فتنه و انحراف مردود شده اند و اختلاف نظر توأم با احترام و اخلاق در بین اصول‌گرایان جدی است.

برداشت سوم: تکرار بصیرت عمارگونه

در انتخابات سال 84 نیز جناب آقای هاشمی بسیار می پسندیدند که چهره های دیگر اصول‌گرا در برابرشان برجسته شوند؛ این را از بررسي رسانه های آن زمان به‎خوبی می توان اثبات كرد. اما این حضور جدی و با بصیرت علامه مصباح و شاگردان‎شان در سراسر کشور در حمایت گفتمانی از آقای احمدی نژاد در کنار عوامل دیگر بود که همه پازل های طراحی شده را به‌هم ریخت.

برداشت چهارم: شجره طیبه ای به نام جبهه پایداری

هر وقت علامه مصباح به عنوان سرباز و عمار رهبری در راستای رهنمودهای رهبری در جریان‌هاي سیاسی کشور حضور پررنگ پیدا کرده اند، زمینه ساز تحولی بزرگ در معادلات کشور بوده اند.

از حضور پررنگ‌شان در دوره اصلاحات که هیاهوهای فلسفی و تئوریک و سیاسی‎شان را فرویخت تا حضور پرنگ‌شان در خلق جریان سوم تیر در سال 84 و هم اکنون با حضور پررنگ‌شان در خلق جریانی جدید که غایت خود را گفتمان سازی و به صحنه آوردن چهره هایی که تبعیت محض از ولایت فقیه داشته و با جریان‌هاي مردود زاویه داشته باشند، همه تحولات بزرگی است که اتفاق افتاده و امروز جبهه پایداری با حضور چهره هایی خوش‌نام و متخصص و متعهد که عقلانیت و عدالت را حول محور ولایت فقیه پیگیری می کند نوید روزهایی خوش از رویش نیروهای انقلابی برای کشور خواهد بود و شجره طیبه از نیات خالص این عالم بصیر و بزرگوار...