توصیه‌ی امام به ساده زیستی اهل علم: مانند علمای گذشته زندگی کنید

بی تردید هر دانش پژوهی هم زمان با فراگرفتن مسائل علمی، به تعلیم و تعلم مسائل اخلاقی و علوم معنوی نیازمند است و این امر برای روحانیان بخاطر وظایفامام خمینی (ره) ذاتی که به عهده دارند، ضرورت دو چندان دارد. از آغاز شکل گیری حوزه های علمیه عالمان ربانی به این ضرورت آگاه بوده و سعی می کردند علاوه بر آموزش عملی سجایای اخلاقی به طلاب، آنان را از نصایح زبانی خود نیز محروم نسازند.

مطالعه نفس

اکنون عزیزا! مطالعه احوال نفس خود کن و از مبادی و ثمرات احوال نفس، خود را تمییز ده؛ ببین ما جزء کدام طایفه هستیم؟ آیا بزرگی خدا و عظمت رحمت و سعه مغفرت و بسط بساط عفو و غفران، ما را به آن ذات مقدّس امیدوار نموده، یا به غرور شیطانی گرفتار شدیم، و از حق و صفات جمال و جلال او غافلیم، و سهل انگاری در امور آخرت ما را مبتلا نموده؟ احترام عظیم و منعم، و احترام محضر هر کس، فطری انسان است. ارباب دنیا، که از صاحبان نعیم دنیا یا صاحبان قدرت و عظمت دنیایی، در محضر آنها احترام کنند؛ چون تشخیص داد [ه ا] ند که آنها عظیم و منعمند. پس فطرت محجوبه، آنها را دعوت به احترام نموده. تو اگر از عظمت حق و سعه رحمت و بسط نعمت و مغفرت و تعمیم عفو و غفران حق در قلبت جلوه ای حاصل است، فطرت مخموره تو را دعوت به احترام و تعظیم کند، و در محضر او- که همه عالم است- ممکن نیست که مخالفت او کنی. پس این مخالفتها از احتجاب است، و این احتجاب مایه غرور است.

هان ای عزیز! از خواب گران برخیز! و از این غرور شیطانی بپرهیز که این غرور انسان را به هلاکت ابد رساند، و از قافله سالکان بازدارد، و از کسب معارف الهیّه- که قرّة العین اهل الله است- محروم کند. و بدان که با غرور، مواعظ الهیّه و دعوتهای انبیاء و موعظتهای اولیاء اثر نکند؛ زیرا که غرور ریشه همه را بنیان کَن کُند، و این از دامهای بزرگ و نقشه های دقیق ابلیس و نفس است که انسان را از فکر خود و فکر مرضهای خود ببرد، و موجب نسیان و غفلت شود، و اطبای نفوس از علاج او عاجز شوند، و یک وقت به خود آید که کار از اصلاح گذشته و راه چاره بکلی مسدود شده. قال [الله ]- تعالی: "وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ".1
(شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص: 137).

نگرانی از اختلاف روحانیت و خروج از زی طلبگی

من از این دو جهت نگران هستم. یک جهتی که قبلًا عرض کردم که زیِّ طلبگی در بین ما ضعیف بشود یا از بین برود. یک جهت دیگر هم اینکه مبادا خدای نخواسته، اختلاف پیدا بشود، که هر دوی اینها از باب اینکه شما در جایی واقع شدید که مردم به شما توجه دارند و شما ارشاد می خواهید بکنید مردم را، مبادا یک وقتی به واسطه خارج شدن ماها از زی طلبگی مردم را از ما منصرف کنند و انصراف از روحانیت منتهی می شود به انصراف از اسلام.

و مبادا به واسطه اختلافی که گاهی بین ماها فرض کنید پیدا می شود، اختلاف کشیده بشود به جاهای دیگر و موجب بشود به اینکه یک وقت ملت دو دسته بشوند. یک دسته این، هر شهری دو دسته بشوند، یک دسته طرفداران آن آقا، یک دسته طرفداران آن آقا، و فراموش بکنند- آن چیز را- خدای تبارک و تعالی را و فراموش بکنند انقلاب را. این دوتا مطلبی است که من نگرانش هستم و بسیار از اینها گاهی رنج می برم که می شنوم مثلًا در فلان جا بین فلان و فلان اختلاف هست. و بدانید که اختلاف، اختلاف سر اسلام نیست. اختلاف سر "من"هست، من اسلام را باید تقویت کنم، اسلامی که من تقویت کنم قبول دارم، اسلامی که رفیق من تقویت کند نه، او را من قبول ندارم. این در باطن ذات آدم هست و لو نگوید؛ نمی گوید البته اما در باطن ذات انسان این مسأله هست؛ مگر خدای تبارک و تعالی توفیق بدهد به انسان که خودش را مُهذَّب کند.
(صحیفه امام، ج 18، ص: 19).

توصیه به ساده زیستی اهل علم

بحمد الله امروز وارد مسائل سیاسی شدن دیگر عیبی ندارد، ولی باید توجه کنید که همه متوجه شما هستند، لذا زیّ اهل علم خودتان را حفظ کنید. درست مانند علمای گذشته ساده زندگی کنید. در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر زندگیشان از سطح معمولی مردم پایینتر بود و یا مثل آنها بود. امروز سعی کنید زندگیتان از زی آخوندی تغییر نکند. اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود می شوید؛ برای اینکه مردم می گویند ببینید آن وقت نداشتند که مثل مردم زندگی می کردند، امروز که دارند و دستشان می رسد از مردم فاصله گرفتند. باید وضع مثل سابق باشد، باید طوری زندگی کنیم که نگویند طاغوتی هستیم.
(صحیفه امام، ج 17، ص: 453).

مسئله ساده زیستی و زهدگرایی علما و روحانیت متعهد اسلام است که من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زیّ روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند و بر حذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست که بحمد الله روحانیت متعهد اسلام امتحان زهدگرایی خود را داده است، ولی چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانیت بعد از این برای خدشه دار کردن چهره این مشعلداران هدایت و نور، دست به کار شوند و با کمترین سوژه ای به اعتبار آنان لطمه وارد آورند که ان شاء الله موفق نمی شوند.
(صحیفه امام، ج 20، ص: 343).

ضعف ایمان و نفسانیت منشأ اختلافات

اگر انسان معارف اسلامی را داشته باشد و حقیقتاً مؤمن به معارف اسلامی باشد، دیگر اختلاف پیدا نخواهد شد بین دستجات؛ اختلاف اساسی. البته اختلاف رأیی هست، اما اختلاف اساسی که بخواهد این دسته، دسته دیگر را محکوم کند یا فرض کنید که توهین کند آن دسته، دسته دیگر را، این برای این است که ما ضعیفیم در ایمان. اگر ما قوی در ایمان بودیم، شما ملاحظه می کنید اگر همه انبیا در یک روز جمع بودند هیچ همچو اختلافاتی نداشتند. خوب، البته ما این طور نیست که بتوانیم اختلافات آرا را رفع کنیم. اختلافات آرا هست و باید هم باشد. اما آن چیزی که لازم است این است که به مردم، به دستجات مختلف، به همه ائمه جمعه، ائمه جماعات، روحانیون سراسر کشور و سایر قشرها این معنا توصیه بشود که در سر یک چیزهایی که مربوط به نفسانیت است نزاع نکنند. آن طور نیست که بعضی نزاعها مربوط به اسلام باشد، به خدا باشد. برای خدا انسان نمی شود اهانت کند به مؤمن، برای خدا انسان نمی شود که کشف ستر مؤمن بکند، اینها همه برای این است که نفسیت انسان این جوری است.
(صحیفه امام، ج 20، ص: 300)

توصیه به برادری و اجتناب از مخاصمه

برادری از اموری است که هم قرآن کریم فرموده است که [مؤمنان ] در این عالم برادرند و هم فرموده است که در بهشت برادر هستند و در سریرها در روبروی هم می نشینند و برادرند.2 من امیدوارم که این آثار حالا تحقق پیدا کند تا منعکس بشود در آنجا. و می دانیم که هر چه که در اینجا باشد، صورت غیبی اش در آنجا به ما می رسد. ما گرفتار اعمال خودمان هستیم در آن عالم، از خارج به ما چیزی نمی دهند. ما هستیم که بنا می کنیم اساس آن عالم را. این همه اعمال شماست که به شما رد می شود. انَّها هِی اعْمالُکُمْ تُرَدُّ الَیْکُمْ. فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقال ذَرّةٍ خیراً یَرَه. نه اینکه ثوابش را می برد، خودش را می بیند وَ مَنْ یَعمَلْ مِثْقَالَ ذَرّةٍ شَرّاً یَرَه.3 خود شرّ را می بیند، خود آن عمل را در آنجا می بیند. کارهای ما، عقاید ما، اخلاق ما؛ تمام اینها در آنجا منعکس است. و من امیدوارم که برادری را در اینجا مستحکم کنیم تا در آنجا منعکس بشود و برادر باشیم. مخاصمه مال اهل جهنم است. خصام اهل النار، یکی از مصیبتهایی که اهل جهنم مبتلا هستند همین خصامی است که با هم دارند، جنگ و نزاعی است که به هم دارند؛ به هم می پرند مثل سگ! و یکی از کرامتهایی که اهل بهشت دارند آن، برادری و دوستی و محبت است و این باید از اینجا تهیه بشود. چرا ما با برادرهای ایمانیمان، با برادرهایی که همه صالح اند، خوب اند، می خواهند خدمت بکنند، چرا مخالف باشیم؟ فرضاً رأی یک کسی با رأی دیگری در یک جهتی مخالف است، اختلاف آراء در بین فقها هم الی ما شاء الله است. و من امیدوارم که انعکاس این دولت و مجلس و قوای ثلاثه ای که هست و همه ارتشیها، انعکاس برادریشان در بهشت باشد و در بهشت، همه با هم برادر و در سریرها، روبروی یکدیگر نشسته باشند و خداوند توفیق بدهد به همه ما.
(صحیفه امام، ج 16، ص: 141).

-----------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1- مریم، 39

2 - حجر، 47
3 - زلزال، 7 و 8
* اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود می شوید؛ برای اینکه مردم می گویند ببینید آن وقت نداشتند که مثل مردم زندگی می کردند، امروز که دارند و دستشان می رسد از مردم فاصله گرفتند

وحدت بین شیعه و سنی

 

امام خمینی

امام خمینی : بين شيعه و سنى ابداً تفرقه نيست؛ بين شيعه و سنى نبايد تفرقه باشد. بايد وحدت كلمه را حفظ كنيد. ائمه اطهار ما سفارش كردند به ما كه بپيونديد با هم؛ و با هم اجتماعمان را حفظ كنيم. و كسى كه اين اجتماع را بخواهد كه به هم بزند، يا جاهل است و يا مغرض. و نبايد به اين حرفها گوش بكنند.. (صحیفه امام جلد ۶ - صفحه ۸۳)

 

موعظه ای از حضرت امام (ره)


اى عزيز! بكوش تا صاحب عزم و داراى اراده شوى، كه خداى نخواسته اگر بى عزم از اين دنيا هجرت كنى، انسان صورى بى مغزى هستى كه در آن عالم به صورت انسان محشور نشوى!
زيرا كه آن عالم محل كشف باطن و ظهور سريره است و جرات بر معاصى كم كم انسان را بى عزم مى كند، و اين جوهر شريف را از انسان مى ربايد...

پس اى برادر! از معاصى احتراز كن، و عزم هجرت به سوى حق تعالى نما، و ظاهر را ظاهر انسان كن، و خود را در سلك ارباب شرايع داخل كن،
و از خداوند تبارك و تعالى در خلوت بخواه كه تو را در اين مقصد همراهى فرمايد، و رسول اكرم صلى الله عليه وآله و اهل بيت او را شفيع قرار ده ، كه خداوند به تو توفيق عنايت فرمايد، و از تو دستگيرى نمايد.

کتاب شریف چهل حديث

عکسی جالب از امام خمـــینی (ره)

 

مرحوم امام خمینی (ره) هنگامی که از عراق اخراج شده و در مرز کویت جهت عزیمت به یکی از کشورهای عربی بودند که در نهایت به فرانسه عزیمت نمودند:

عکسی جالب از امام خمینی (ره)

نوشته امام (ره) خطاب به سید علی خمینی

حضرت امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران با اهداي كتاب « صحيفه‌ سجاديه » به علي خميني در سال 67 حاشيه‌اي خطاب به وي نگاشته‌اند. متن كامل دست‌نوشته حضرت امام روح‌الله به شرح ذيل است :

امام خمینی و سید علی خمینی در سنین کودکی

بسمه تعالي
« هدية النملة »
فارغ از هر دو جهانم به گل روي علي
از خم دوست جوانم به خم موي علي
طي كنم عرصه ملك و ملكوت از پي دوست
ياد آرم به خرابات چو ابروي علي

صحيفه كامله سجاديه، نمونه كامل قرآن صاعد است و از بزرگترين مناجات عرفاني در خلوتگاه انس است كه دست ما كوتاه از نيل به بركات آن است؛ آن كتابي است الهي كه از سرچشمه نورالله نشأت گرفته و طريقه سلوك اولياي بزرگ و اوصياي عظيم‌الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهي مي‌آموزد. كتاب شريفي است كه سبك بيان معارف الهيه اصحاب معرفت را چون سبك قرآن كريم بدون تكلف الفاظ در شيوه دعا و مناجات براي تشنگان معارف الهيه بيان مي‌كند. اين كتاب مقدس چون قرآن كريم سفره الهي است كه در آن، همه گونه نعمت موجود است و هر كس به مقدار اشتهاي معنوي خود از آن استفاده مي‌كند. اين كتاب همچون قرآن الهي ادق { دقيق‌ترين} معارف غيبي كه از تجليات الهي در ملك و ملكوت و جبروت و لاهوت و مافوق آن حاصل مي‌شود در ذهن من و تو نيايد و دست طلبكاران از حقايق آن كوتاه است، به شيوه خاص خود قطراتي كه از درياي بيكران عرفان خود مي‌چشاند و آنان را محو و نابود مي‌كند:

پس عدم گردم عدم چون ارغنون

گويـــــــــــدم : انـا ‌اليــه راجـعــون

سید علی خمینی

پس تو اي نويسنده محروم از همه معارف و بيخبر از كون و مكان، قلم را بشكن و صحيفه را ببند و از حد خود كه هواهاي نفساني چون تار عنكبوت بر سراسر وجودت پيچيده و هر روز و شب افزون مي گردد به فضل لايزال الهي پناه ببر «انه ذو رحمة واسعة»

و من اين كتاب بزرگ را به فرزند عزيزم كه در جبهه او نور و نور علي نور مي‌بينم و آن عزيز كه يادگار احمد (آقاي سيد احمد خميني) و از سلاله اطهار و از طباطبايي‌ها كه افتخار فرزندي حسنين را دارند اهدا كردم و اميدوارم او از علماي برجسته و فقهاي متعهد و از عرفاي مجاهد في‌سبيل‌الله در دو جبهه ظاهر و باطن شود و از اين كتاب مقدس به طور شايسته بهره‌مند گردد و پدر پير خود، خميني را كه عمري با هواي نفس و عصيان و ناسپاسي گذرانده و اكنون با روي سياه و كوله‌باري از معصيت بدون هيچ اميد - مگر به فضل خداي رحمان - از اين دار و ديار به دار و ديار ديگر مي‌رود از طلب رحمت و دعايي و بخشش گناهان بر او منت نهد.
خداوندا، اين عائله را به تو سپردم و از هيچ كس اميدي ندارم، تو خود با عنايات خويش آنان را تحت تربيت خويش قرار ده.
به تاريخ شب سه‌شنبه 22 آذرماه 1367 / سوم جمادي الاولي 1409
بنده عاصي خدا
روح‌الله الموسوي خميني

صفات ایمانی سالک

(اي سالك راه خدا) خداي تبارك و تعالي، براي مؤمنين در قرآن شريف خود، خواصي ذكر فرموده است و همچنين در احاديث شريفه از اهل بيت عصمت و طهارت براي مؤمن اوصافي ذكر شده است كه هيچ يك از آنها در ما نيست، با اين كه ما خود مي دانيم كه همه به علم برهاني يا امثال آن، اعتقاد به خداي تبارك و تعالي و توحيد ذات مقدس و ساير اركان ايمان داريم. اين نيست مگر براي آن كه مذكور داشتيم كه ايمان غير از ادراك عقلي است. 
خداي تعالي در آيه دوم سوره انفال مي فرمايد: «مؤمنان فقط كساني هستند كه چون نام خدا برده شود، خوفي بر دلهاي ايشان چيره گردد، و چون آيات خدا، بر آنان خوانده شود، ايمان ايشان افزون گردد، و بر پروردگارشان توكل مي كنند» تا آن كه مي فرمايد: «اولئك هم المؤمنون حقا» و ايشان به درستي همان ايمان آورندگان هستند. به طور حصر مي فرمايد: مؤمنان آنانند كه اين چند صفت را دارند و غير از اينها مؤمن نيستند، و در آخر نيز فرمايد: «اينها فقط مؤمن درست راست مي باشند...»
اكنون شما كه مدعي ايمان هستيد، و همه اركان ايمان را عقلا يافتيد و براي هريك برهاني داريد يا بافتيد، مراجعه به حال خود كنيد، ببينيد كدام يك از اين خواص در قلبتان موجود است؟
اين همه ذكر خدا مي كنيد و مي شنويد، آيا كو آن ترسي كه علامت مؤمن است؟ البته قلبي كه وجدان عظمت و جلال حق نكرده، و كبريا و علو شأن حق در آن واردنشده، از ذكر حق ترسان نشود. مؤمن آن كسي است كه قلبش حضور حق و احاطه قيومي آن ذات مقدس را دريافته باشد و عظمت و جلال او را وجدان كرده باشد...
همه ممكنات از قيام به حق معرفت و عبادت آن ذات مقدس قاصرند. چطور چنين نباشد! با آن كه اشرف ممكنات و اعرف خلق الله و اقرب الي الله، رسول ختمي مرتبت(ص) اعلان «ما عبدناك حق عبادتك، و ما عرفناك حق معرفتك» تو را آن گونه كه بايد عبادت نكرديم. و آن گونه كه شايد نشناختيم. (بحارالانوار، ج68، ص23)
پس اين خاصيتي كه از علائم مؤمن است در ما يافت نشد.(1)

1- شرح حديث جنود عقل و جهل، امام خميني(ره)، ص92

آیت الله بهجت : میرزا مهدی اواخر عمر برگشته بود

آية الله بهجت

در ديداري ، از آية الله بهجت درباره ي آية الله ميرزا مهدي اصفهاني پرسيدم.
ايشان پاسخ دادند :
« ايشان در اواخر عمر ، از آنچه در مورد فلسفه و فلاسفه گفته بود ، برگشته بود و اين معنا براي من ثابت شده است.
آقاي خميني مي فرمود : [ آقا ميرزا مهدي ] مي خواست دست مرا ببوسد... »


منبع : آية الله ري شهري ، زمزم عرفان ، ص 134

رابطه معکوس دنیا طلبی با ارزش و معنویت

رابطه معکوس دنیا طلبی با ارزش و معنویت

ولایت آقا روح الله مردم را به خیابانها کشاند !

ولایت آقا روح الله مردم را به خیابانها کشاند !

امام خمینی (ره) و امام خامنه ای مدظله

چند شب پیش خدمت یکی از بزرگان بودیم که ایشان نکته جالبی گفتند. ایشان فرمودند : زمانی که مرحوم امام رحمة الله علیه در شب ۲۲ بهمن ۵۷ امر کردند که همه مردم به خیابانها بریزند و آخرین نفسهای رژیم را از او بگیرند ، من خدمت مرحوم آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه بودم.

- مرحوم آیت الله بهجت به من فرمودند : به نظر شما تمام کسانی به خیابانها آمدند و رژیم طاغوت را سرنگون کردند آقا روح الله را قبول داشتند؟!

- من گفتم : معلوم است که نه!

- آن بزرگوار فرمودند : آیا همه این افراد اسلام را به طور مطلق قبول داشتند؟!

- عرض کردم : معلوم است که همه اسلام را بطور کامل قبول ندارند. (خلاصه سؤالاتی از این قبیل بین این دو بزرگوار رد و بدل شده بود)

- آیت الله بهجت فرمودند : پس فکر می کنی چرا همه مردم به خیابانها آمدند و با حضور خود رژیم را سرنگون کردند؟

- گفتم : نمی دانم ، علت چیست؟

- ایشان فرمودند : این "ولایت آقا روح الله" بود که مردم را با هر طرز تفکری به خیابانها کشاند و انقلاب را به پیروزی رساند نه چیز دیگر.

تا اینجای مطلب را ایشان از زبان مرحوم آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه نقل فرمود ولی نکته دیگری را نیز خود ایشان بیان کردند که بیانش خالی از لطف نیست.

ایشان فرمودند : این گونه مسائل که ولایت ولی فقیه باعث پیروزی ها و برون رفت از بحرانها می شود در طول این سی سال زیاد اتفاق افتاده است ولی آنچه که بسیار چشم گیر است خلق حماسه نهم دی بود که مردم همه با "ولایت رهبر معظم انقلاب و شخص ولی فقیه" به خیابانها آمدند و حماسه ای دیگر رقم زدند.

آری ولایت ولی فقیه همان ولایت رسول الله است و بس.