شرح حال مختصری از عالم عامل مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمدحسن مولوی قندهاری

محل ولادت: قندهار وفات: 1419ق. محل دفن: مشهد محل تحصیل: نجف اساتید: حضرات میرزا محمد حسین نائینی ، آقا ضیاء الدین عراقی ريال سید ابوالحسن اصفهانی و...شاگردان:حضرت آیت الله قرهی -حجت الاسلام والمسلمین خسروی و ...
آقا محمد حسن مولوی مدتی در نجف اشرف به تحصیل علوم دینی اشتغال داشت و از همان هنگام به عنوان طلبه ای متقی شناخته می شد. عشق به اهل بیت (علیهم السلام) در وجودش جاری و جلسات روضه خوانی او در نجف اشرف مشهور بود. زمان اقامت در نجف زیاد در شهر نمی ماند و بیرون از شهر قدم می زد مشهور بود که در جوانی به محضر حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) مشرف شده است لیکن خودش انکار می کرد . سالیان اخیر در مشهد مقدس به سر می برد و محضرش محفل انس و معنویت بود. هر روز صبح خدمت امام رضا علیه السلام می رسید و حالات خاصی داشت . از در صحن کفش ها را بیرون می آورد و با پای برهنه داخل می شد در یکی از صحن ها حجره ای بود که چند مقبره در آن قرار داشت . صاحب حجره کلید را در اختیار ایشان گذاشته بود و ایشان هر روز یکی دو ساعت در آن حجره به دعا و زیارت می پرداخت نام خانه خود را به احترام حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بیت الاحزان گذاشته بود . اشخاصی که با او کاری یا حاجتی داشتند. حتی وقتی خود ایشان در آنجا نبود، چند دقیقه آنجا می نشستند و حاجت خود را می گرفتند و می رفتند.این مرد الهی در رسیدگی به احوال نیازمندان همتی والا داشت تا جایی که در برهه ای از عمر با برکتش به صدها خانواده رسیدگی می کرد. از این بزرگ اشعاری نیز بر جای مانده که در آنها به گمنام تخلص می کرد. از خود ایشان نقل است : یک بار با حالی منقلب طبع رسایی در خود یافتم . قلم برداشتم ابیاتی در مدح امیر المومنین علیه السلام نوشتم . چهار سال گذشت . نمی دانستم این مدح قبول شده یا نه ! روزی بعد از ناهار در عالم رویا دیدم به کربلای معلا مشرف شده ام اما درهای حرم بسته است حالم دگرگون شد که چرا درها بسته است . پرسیدم درها باز می شوند ؟ گفتند آری یک ساعت دیگر! من از پنجره مشبکی که بالای سرمبارک قرار گرفته به داخل حرم نظر کردم . دیدم عده زیادی از علما حضور دارند و سرکرده همه آنها مرحوم حاج حسین قمی است . ایشان یکی یکی دستور می داد که فلان آقا برود بخواند و دیگران گریه می کردند. من مانند بچه ها از گوشه شباک فشار آوردم و ناگهان خود را در حرم و کنار مرحوم حاج حسین دیدم . ایشان همین که مرا دید فرمود: مولوی حسن!برخیز و بخوان ! و من مثل اینکه به دلم الهام غیبی شد ، شروع کردم همان قصیده را خواندن .
آیتالله مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن کنز خفی الهی میفرمودند: انسان در راه خودش نیاز به ولیّ خدا دارد که وقتی به او امر کرد، بگوید: چشم! دیگر یك موقع نگویید ارشادی است، به عنوان ارشاد به ما گفته. امر ولیّ خدا امر خداست. حتّی گاهی اگر حرفی میزنند، نگویید سندش کجاست؟! این که میگویند:«لکل شی معدن و معدن التقوی قلوب العارفین» برای این است که وقتی متّصل شدی، دیگر مطیع میشوی که مبتلا به گناه نشوی؛ چون اگر بگویی این امر ارشادی است، این امر مولوی است، بدان تخلّف از امر مولا کردی و عندالعرفا تخلّف از امر مولا خودش گناه کبیره است.
از آیتالله مولوی قندهاری(ره) نقل شده است کسی که میترسد دچار گناه بشود، دائم ذکر خدا را در لسان و قلب داشته باشد و هر کس این گونه بود، همیشه خوف خدا را خواهد داشت.
روزی به آیتالله مولوی قندهاری(ره) گفتم: چگونه اینقدر راحت اولیای الهی طیالارض میکنند؟ سپس ایشان گفت: تعجبی ندارد زیرا مقام انسانیتشان است و بر عکس از این تعجب میکنم که چهقدر احت انسان گناه میکند و انسانیتش را به پایین میکشد.
آیت الله مولوی قندهاری، آن کنز خفی الهی میفرمود: مرجع عظیمالشأن و یکّهتاز، آیت الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمود: اگر مردم میدانستند وقتی وجود مقدّس خاتم الاوصیاء حضرت بقیةالله الاعظم، مهدی موعود، ظهور میفرماید ،همهی مبانی حکومتش بر مبنای اخلاق است، طوری که دنیا گلستان میشود و همه، مراعات اخلاق الهی را میکنند، خودشان را برای ظهور، متخلّق به اخلاق الله میکردند. به تعبیر دیگر، اینطور میشود بیان کرد: اگر میخواهیم زمینهی ظهور را آماده کنیم، فقط راه، اخلاق است. انسان متخلّق به خلق و خوی الهی بشود، آنوقت دنیا گلستان میشود، آنوقت دیگر در دنیا جنگ نیست. دنیا، دنیای خوبیهاست. دنیای نیکیهاست، دنیای زیباییهاست. (این را من اوّل تصوّر میکردم تمثیل است بعد فهمیدم حقیقت است.)
آن کنز خفی الهی ،آیت الله مولوی قندهاری (اعلی اللّه مقامه الشّریف) خودش را عبد ذلیل در مقابل رهبر میدانست. چرا؟ چون آن کنز خفی الهی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) خودش متخلّق به اخلاق الله بود.
از آيتالله مولوي قندهاري نقل شده است كه اگر در جامعهاي صله رحم رخت بست، علت آن دو امر است؛ نخست از امام عادل زمان خويش تبعيت نميكنند، دوم اينكه بي احترامي به پدر و مادر ترويج پيدا كرده است.
از آيتالله بهاءالديني(ره)، آيتالله مرعشي نجفي(ره)، آيتالله مولوي قندهاري(ره) وآيتالله بهجت(ره) سؤال شد كه فرماندهان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) از لحاظ قوه و قدرت چگونه افرادي هستند؟ هر چهار بزرگوار با پاسخي يكسان نقل كردند كه فرماندهان امام زمان(علیه السلام) از لحاظ خلق الهي، از ديگران افضل هستند و به وسيله نگاه امام زمان(علیه السلام)، قوه و قدرت به آنها داده ميشود يعني در ابتدا قوه و قدرت و جسم ضعيفي دارند اما روحشان إليالنهاية قوي است و وقتي امام زمان(علیه السلام) به آنها نگاه ميكنند، قوتي ميگيرند، مافوق قوه بشر و اصلا انتخاب فرماندهان توسط امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) به خاطر قوه بازو نيست، يعني هر كسي كه اخلاقيتر، الهيتر و درجه معنويتش بالاتر باشد توفيق سربازي آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را پيدا ميكند و حتي آخرين نفر از صف سربازي آقا امام زمان(علیه السلام) نيز قويترين مردان امروز جهان است و حتي علم را نيز، خود امام زمان(علیه السلام) به سربازانش ميدهند و با عنايت حضرت است كه عقلشان كامل ميشود.
به جهت شادی روح و ارتقاء مقامات معنوی ایشان فاتحه فراموش نشود.
منبع : rahmanikhalili.blogfa.com